برخی از مردم بیش تر از آن که به خدا توکل و اعتماد داشته باشند، به خود اعتماد دارند و از آن به اعتماد به نفس نیز یاد می کنند و آن را نیز به عنوان یک صفت برجسته و ممتاز قلمداد کرده و حتی برای آن قلم فرسایی و سخنرانی می کنند؛ بدتر این که برخی حتی از این هم پایین تر می آیند و به جای توکل به خدا، توکل به خلق و بدتر توکل به اسباب دارند و آن چنان اسبابی چون پول و مانند آن مهم و اساسی است که با توکل بر آن کارهایشان را انجام می دهند و بر این باورند که اگر چنین اسبابی فراهم نیاید اصلا در کاری ورود نمی کنند.
اما اهل ایمان و اهل توحید فعل بر این باورند که تنها باید بر خدا توکل و اعتماد کرد و اگر اسباب از جمله اسباب نفسانی تاثیرگذار است، زمانی است که خدا آن تاثیر را بخواهد و مشیت کند. از همین روست که اسباب سحر و جادو و طلسم و مانند آن ها که بسیار قوی است، تا زمانی که خدا نخواهد هیچ تاثیری نخواهد داشت.(بقره، آیه 102)
با آن که خدا در آیات قرآنی فرمان می دهد که انسان اسباب لازم و مناسب را برای هر کاری فراهم آورد ؛ چرا که دنیا دارالاسباب است و حتی حضرت ذوالقرنین(ع) برای هر کاری از اسباب مناسب خودش استفاده کرد(کهف، آیات 82 تا 95)؛ اما شاید مهم تر از اسباب مادی، همان سببیت و علیتی است که خدا با توکل شخص فراهم می آورد. از این روست که خدا به پیامبرش(ص) می فرماید: فاذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ؛ چون عزم فعلی و ارادی به کاری گرفتى بر خدا توکل کن؛ زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست مى دارد و اهداف آنان را تحقق می بخشد.(آل عمران، آیه 159)
آقای حمید رضا رضایی از فرماندهان جنگ برایم تعریف می کرد: نوجوانی چهارده ساله درخواست اعزام به مناطق جنگی و انجام عملیات را داشت؛ بارها او را به سبب صغر سن و نوجوانی رد کردند و پس زدند؛ اما روزی با تعجب هنگام انجام عملیات در خط مقدم دیدند. او آمده بود و درخواست اسلحه داشت. فرماندهان اجازه نمی دادند و حتی اعتراض داشتند که چرا در خط مقدم برای عملیات حضور یافته و یا چگونه خودش را به آن جا رسانیده است.
یکی از فرماندهان به شوخی یا جدی به او گفت: اسلحه نداریم به تو بدهیم، اگر اسحله می خواهی خودت برو یک طوری تهیه کن! زمانی نگذشت که عملیات شروع می شود. در میدان جنگ او را با اسلحه می بینند؛ از او سوال می کنند: اسلحه را از کجا آورده ای؟ گفت: شما خودتان گفتید برو برای خودت اسلحه پیدا کن! من هم رفتم کوله پشتی خود را پر سنگ کردم و هنگام عملیات جلو آمدم و در یک زمان عراقی را غافل کرده سنگی به او زدم. وقتی افتاد اسلحه اش را برداشتم.
پس وقتی کسی بخواهد کاری کند با توکل بر خدا می تواند کارش را انجام دهد. پس این که منتظر اسباب مادی و ظاهری بماند و دست روی دست بگذارد، کاری بس غلط و نادرست است. امروز در حوزه اقتصاد مقاومتی با توجه به این همه اسباب و امکانات داخلی اگر کسی دست روی دست بگذارد باید او را سرزنش کرد که حتی به اندازه یک نوجوان دوره دفاع مقدس امروز در جنگ اقتصادی تلاش نکرده است.